به قلم خسرو رفیعی
حوضه آبریز تهران از جنوب به گلپایگان، از غرب تا نزدیکی زنجان، از شرق تا دامغان و شاهرود و از شمالکوههای البرز تا فیروزکوه امتداد دارد ولی شهر تهران رودخانه پرآب ندارد.
سوال اینجاست که چرا یک نفر حاضر است تمام مشکلات تهران و اطراف آن را به جان خریداری کند و از شهر و دیار خود مهاجرت کرده و با بسیاری از گرفتاریها در اطراف تهران ساکن شود. موضوعی که سالهای سال و هزاران مقاله و تحقیق و میزگرد برای آن گفته و نوشتهایم.
به راستی چرا تحقیق و پژوهش و نتایج آن برای ما بسیار کم اهمیت است. چرا سالهای سال است که میگوییم و مینویسیم در شهرهایی که آب کم است نباید از گیاهانی مانند چمن و چنار که نیاز به آب بیشتر دارند، استفاده کرد. واقعا این یک جمله چه میزان در مسئولان ما در طول سالهای گذشته تأثیر داشته است که فقط یاد گرفتهایم مردم را بترسانیم که اگر صرفه جویی نکنند انشعابتان را قطع میکنیم. اینقدر مردم را از قطع آب نترسانیم. کمی فکر و برنامهریزی کنیم.
چرا در شهری که آب ندارد انگیزه برای مهاجرت ایجاد کرده و آنقدر امکانات رفاهی و اجتماعی و اقتصادی ایجاد میکنیم که هر انسانی را وسوسه کنیم تا خانه و کاشانه و روستای خود را رها کرده و برای آسایش بیشتر و دسترسی به امکانات بهتر تمام هستی خود را فراموش کند و مهاجرت به تهران را به هر کار دیگری ترجیح دهد.
بیمارستان خوب و پارک خوب در تهران و سینما در تهران است، سفارتخانه در تهران و مجلس در تهران است. دولت و دیوان عدالت اداری و دادگاه در تهران است. وزارتخانه در تهران و از همه مهمتر هر چه دانشگاه است در تهران است، به راستی در کدام کشور تمام امکانات را در یک منطقه ایجاد میکنند و به مردم فشار میآورند. همه را یکجا جمع میکنیم سپس میگوییم چرا ترافیک داریم؟ چرا هوای آلوده داریم؟ چرا آب نداریم؟ چرا برق نداریم؟ چرا محیط زیست را خراب کردهایم؟ چرا نیمی از دانشجویان کشور در تهران هستند؟ چرا شهرستانیها به تهران مهاجرت میکنند؟ کارخانه در تهران داریم ایران خودرو، سایپا در تهران داریم. ورزشگاه آزادی در تهران داریم. مسابقات جهانی در تهران داریم آنچه واضح و مبرهن است کمبود آب، برق، دود گازوئیل، بنزین و همه را باید مشاهده کنیم.
اتفاق عجیبی نیست همه را ایجاد کردهایم. برجهای بلند ساختهایم. برج میلاد را در تهران ایجاد کردهایم. بلند مرتبهسازی را هر روز ترویج میدهیم تا ارتفاع 2600 کوههای شمال تهران ساختوساز غیرمجاز کردهایم. بهترین و گرانترین آپارتمانها را ساختهایم هرچه خودروی گرانقیمت است در تهران برای دور زدن خریداری کردهایم و آنگاه میگوییم حق ندارید وارد طرح ترافیک شوید. در مصرف آب و برق صرفهجویی کنید. بهتر است تردد نکنید.
کمی عاقلانهتر فکر کنیم. اعتماد مردم را خدشهدار نکنیم. به مردم دروغ نگوییم. سال 1380 نزدیک به 110 میلیون مترمکعب حجم آبهای سطحی برای تهران انتقال داده شده، امروز نزدیک به 500 میلیون مترمکعب در سدهای اطراف تهران آب داریم ولی بحران تغییر نکرده است. آیا گناه این روزها و این سالهایی را که بدون برنامه حرکت کردایم، باید به حساب مردم بنویسیم یا یکبار هم که شده از خودمان سوال کنیم چه میکنیم؟